تو در حضور خورشید نیمروز آزاد هستی؛
تو در حضور ستارگان شب آزاد هستی؛
و تو آزادی، هنگامی که دیگر نه خورشیدی وجود دارد و نه ماه و ستاره ای.
تو آزادی، حتی هنگامی که چشمان خویش را بر روی هر آنچه هست می بندی.
اما تو بندۀ کسی هستی که دوستش می داری، زیرا دوستش داری.
و بندۀ کسی که دوستت می دارد، چون دوستت دارد.
جبران خلیل جبران
ــــــــــــــــــــــــــــــ
دو هفته پیش، عموم رفت مونترال. خانوادگی رفتن. رفتند که بمونند. فردا هم که مارال می ره. اون هم مونترال. هفتۀ بعد هم الهام. الهام هم مونترال.
مونترال، مونترال، مونترال، فکر نمی کردم یک شهر می تونه اینقدر دور باشه و در عین حال، نفرت انگیز.
No comments:
Post a Comment