Friday, May 6, 2011

قاصدک


قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
قاصدک
هان . . . ولی . . . آخر . . . ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام آی کجا رفتی؟ آی!‏
م. امید
ــــــــــــــــــــــــــــــ
 بعد مدت ها امروز در شهر عکاسی کردم،‏
 محدوده بازار.‏
هنوز همون نگاه از زن/نامزد/دوست دختر/دوست من عکس نگیر مردها؛
همون نگاه از بانک/پاساژ/پارک/توالت ما عکس نگیر نگهبون ها؛
همون نگاه بچه مایه دار/علاف/بی غم/دوربینتو بخورم عابرا؛
به خدا نه با زن/نامزد/دوست دختر/دوست شماها رابطه دارم، نه می خوام از بانک/پاساژ/پارک/توالت تون دزدی کنم.‏
دوربین رو هم با هزار قرض و قوله گرفتم.‏
من هم یک رهگذرم.‏
تا به اینها فکر کنی،‏
رفتم
ــــــــــــــــــــــــــــــ 
بعدتحریر: این موقع های سال، چمن های اتوبان مدرس پر قاصدک می شه. این یکی البته مال پارساله. امسال باید بیشتر هم شده باشن.‏

No comments:

Post a Comment

تلاشم می کنم محتوای بلاگ بر اساس تجربه های شخصی باشه. عکس ها رو خودم می گیرم